جدول جو
جدول جو

معنی زاغ فعل - جستجوی لغت در جدول جو

زاغ فعل
زاغروش سیه دل بد کردار آنکه رفتار زاغ دارد، بد فعل بد کردار
تصویری از زاغ فعل
تصویر زاغ فعل
فرهنگ لغت هوشیار
زاغ فعل
((فِ))
مجازاً بدکردار
تصویری از زاغ فعل
تصویر زاغ فعل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاغ نول
تصویر زاغ نول
منقار زاغ، تیر نوک تیز، وسیلۀ آهنی سرکج و دسته دار که با آن زمین را بکنند. در جنگ هم به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغ دل
تصویر زاغ دل
سیاه دل قسی القلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغ دل
تصویر زاغ دل
((دِ))
سیاه دل، سخت دل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاغ دل
تصویر زاغ دل
سیاه دل، سخت دل، برای مثال زاغ دلان را نفس شوم ده / مغز غلیواژ و سر بوم ده (امیرخسرو - لغتنامه - زاغ دل)
فرهنگ فارسی عمید